مناجات
از خدا خواستم غرورم را بگیرد او فرمود: باز گرفتن غرور كار من نیست، بلكه این تو هستی كه میبایست آنرا ترك كنی. از خدا خواستم بیماران را شفا بخشد. اما خدا گفت: نه! اين روح است كه كامل است و جسم زودگذر. از خدا خواستم به من صبر و شكیبایی عطا كند. او فرمود: شكیبایی دست آورد رنج است و به كسی عطا نمیشود. آن را باید بدست آورد. از خدا سعادت خواستم و او فرمود: تبرك میكنم، اما كسب سعادت كار توست. از خدا خواستم روح مرا تعالی بخشد. خدا گفت : تو باید خود متعالی شوی، اما تو را یاری میدهم تا بهثمر بنشینی. از خداوند خواستم به من كمك كند تا دیگران را به همان اندازهای كه او منرا دوست دارد، دوست بدارم. خداوند فرمود: هان، اكنون دریافتی! از او نیرو خواستم، مشكلات را در برابرم قرار داد تا قویتر شوم. از او حكمت خواستم، مسایل بسیاری بهمن داد تا آنها را حل كنم. از او شهامت خواستم، خطر را در مقابلم نهاد تا از آن بجهم. از او عشق خواستم، انسانهای دردمند را در سر راهم قرار داد تا به آنها كمك كنم. از او كمك خواستم، بهمن فرصت داد. شاید هیچ یك از خواستهایی كه داشتم، دریافت نكردم. اما به آنچه كه نیاز داشتم، دست یافته بودم. دعای من مستجاب شده بود.