دریای ادب (حضرت عباس)
دریای ادب یکی از ارزش¬های والای انسانی و اسلامی، رعایت ادب و فروتنی در برابر افرادی است که در مقایسه با انسان دارای برتری باشند. علی(ع) در ضمن سفارش به فرزندش امام حسن(ع) در فراگیری ادب فرمود: «یا بُنَیَّ! اَلْاَدَبُ لِقاحُ¬العَقلِ، وَ ذَکاءُ-القَلبِ و عُنوانُ¬الفَضلِ؛ پسرم! ادب، بارورشدن عقل و بیداری قلب و سرفصل فضیلت و ارزش است.» و نیز فرمود: «لا میراثَ کَالأَدَبِ؛ هیچ ارثی ارزشمندتر از ادب نیست». حضرت عباس(ع) نیز از همین مکتب درخشان، درس ادب آموخته بود. روایت شده که عباس، بی¬اجازه در کنار امام حسین(ع) نمی¬نشست و اگر پس از اجازه می¬نشست، مانند عبد خاضع، دوزانو در برابر مولایش می¬نشست.[118] کانَ کَالعَبدِ الذلیل بَینَ یدَیِ الوَلیِّ الجَلیلِ؛ عباس همچون برده¬ای حلقه به گوش در برابر امام(ع) بود عباس(ع)، هرگز امام زمان خوبش را برادر نمی¬گفت؛ بلکه همواره به امام حسین می¬فرمود: سیدی و مولای؛ یا اباعبدالله؛ یابن رسول¬الله؛ جز در مورد آخرین ساعت عمر، در لحظه شهادت، که صدا زد، «برادر، برادرت را دریاب». هنگام ظهور برترین ادب و احترام قمر بنی¬هاشم، هنگام ورود او به شریعه بود. لحظه¬ای که دست در آب فروبرد تا کام تشنه خود را جرعه¬ای بنوشاند، ناگاه یاد عطش مولای خود نمود و بی¬درنگ آب از دست خود فروریخت و تشنه از شریعه خارج شد. □ ایمان و وفا سایه بالای تو بود ایثار علی نقش به سیمای تو بود گر لب نزدی به آب دریا عباس دریای ادب میان لب¬های تو بود شجاعت رَجَزخوانی مسلمانان جنگ¬آور در میدان جنگ، شعار انقلابی آنها بود که هنگام ستیز، به شیوه حماسی می¬خواندند. عباس(ع) در میدان نبرد، رجزهایی خواند که هر بخشی از آنها، بیانگر عالی¬ترین درس¬های شجاعت، ایثار، همت بلند، وفاداری و اخلاص است. اینک به ترجمه برخی از این موارد اشاره می¬شود: «من از مرگ در آن هنگام که فریاد برآورد، باک و هراسی ندارم تا آنکه پیکر من در میان دلاورمردان به خاک افتد. جان من نگهبان و فدای جان پاک مصطفی، پیامبر است. منم عباس که با مشک برای سیراب کردن تشنگان می¬آیم و از مرگ در درگیری با دشمن نمی¬ترسم». «سوگند به خدا اگر دست راستم را قطع نمودید، باز به جنگ خود ادامه می¬دهم و تا آخرین نفس از دینم دفاع می¬کنم و نیز امامی را که به راستی به¬یقین رسیده، و نوه پیامبرِ پاک¬ و امین است، یاری می¬نمایم». ولایت¬مداری حضرت ابوالفضل(ع) در گلستان سه امام پرورش یافته است: او در این میان، ولایت-پذیری تمام¬عیار است. همه تلاش¬ها و موضع¬گیری¬های او در مسیر ولایت ظهور می-یابد. اطاعت بی¬چون و چرای او از امام حسین(ع) یکی از آموزه¬های مکتب عاشوراست. حضرت عباس(ع) روز عاشورا به برادران خود فرمود: «امروز، روزی است که باید بهشت را برگزینیم و جانمان را فدای سید و امام خود سازیم. ای برادران! امروز در جان¬نثاری کوتاهی نکنید و چنین نپنداریدکه حسین(ع) برادرِ ماست و ما پسران یک پدر هستیم. نَه، چنین نیست. بلکه آن بزرگوار، امام، سید و پیشوای ما، و حجت خداوند عالمیان در روی زمین، همچنین فرزند حضرت فاطمه(س) و نور دیده رسول خدا(ص) است» و هنگامی که امام حسین(ع) جان¬نثاری و فداکاری آن بزرگواران را نگریست، سخت گریست و به عباس(ع) فرمود: «ای برادر! خداوند به تو جزای خیر دهد». به راستی حضرت ابوالفضل¬العباس پشت و پناه ولایت¬امر بود و تا آخرین حدّ توان، از او و آرمانهایش پشتیبانی کرد و شایسته این شعر معروف سعدی است: چه غم دیوار امت را که باشد چون تو پشتیبان چه باک از موج بحر، آن را که باشد نوح کشتیبان از این¬رو، وقتی که به شهادت می¬رسد،[126] امام حسین(ع) به بالینش می¬آید و می¬فرماید: اکنون پشتم شکست… . چراغ راه ” علامه سید محمدحسین طباطبایی(ره) ـ صاحب تفسیر المیزان ـ میفرماید: «مرحوم سیدالسالکین و برهان¬العارفین آقای سید علی قاضی فرموده است: در حین کشف بر من روشن و آشکار شد که مظهر رحمت خدای عالم هستی، وجود مقدس حضرت سیدالشهدا، امام حسین(ع) است و در آن رحمت، سقای کربلا، سرحلقه وفا، آقا باب¬الحوائج الی الله ابوالفضل¬العباس است». ” علامه سید عبدالرزاق مقدّم نیز در مورد مقام اطاعت حضرت عباس از امام حسین(ع) می¬نویسد: «این فضیلت¬ها همه از پرتو انوار سیدالشهدا امام حسین(ع) بود که عباس(ع) بر اثر پیروی از او کسب کرده و آیینه تمام¬نمای وجود امام حسین(ع) شده بود و بی¬شک، حسین و عباس از مصداق¬های برجسته این آیات قرآن بودند که خداوند در آیه 1 و 2 سوره شمس می¬فرماید: «والشمسِ وضُحاها وَ القَمَرِ إذا تَلاها؛ سوگند به خورشید و آن هنگام که فروغ می¬بخشد و سوگند به ماه و آن زمان که دنبال خورشید روان است.» خورشید، حسین(ع) است و ماه، عباس؛ چرا که عباس هیچ سخنی نمی¬گفت مگر آنکه قبلاً از برادرش شنیده باشد و هیچ عملی انجام نمی¬داد، مگر آنکه به جهت پیروی از امامش انجام پذیرد. عظمت و شخصیت معنوی ابوالفضل به سبب نور مقدس امام حسین(ع) بود که در آینه وجود پیراسته¬اش، تابیده بود». ” همچنین علامه مامقانی می¬نویسد: «حضرت اباالفضل¬العباس از فقهای فرزندان امامان(علیهمالسلام) بود». ای منبع احساس دلم را دریاب من تشنه یک قطره محبت هستم یا حضرت عباس! دلم را دریاب اباالفضل کسی از نام اباالفضل اگر دم بزند عشق پیدا شود و خیمه به عالم بزند دل، همان بس که به باغ تو شکوفا شود و چشم بگذار که در وصف تو شبنم بزند دست، هنگامه نقّاشی تو آه کشد عشق، بگذار قرار همه بر هم بزند دیده از نام اباالفضل چراغان شود و تکیه بر کوچه آیین محرّم بزند یک توسل به تو کافی است دری باز شود عشق پیدا شود و خیمه به عالم بزند شهادت حضرت اباالفضل(ع)، ماهتاب شب¬های غریبی حسین(ع) و اسوه باشکوه جانبازی تسلیت باد! اباالفضل، آیه¬ای¬ست برای معنی سوره ایثار که از حرمت اسمش، درهای آسمان گشوده خواهدشد. عباس(ع)، چراغ خانه اهل بیت(علیهمالسلام) در شب¬های بی¬پناهی تاریخ است. ای ماه بنی¬هاشم! چه باشکوه در روز میلادت، فرشتگان بر قداست دست¬هایت بالافشانی و هلهله میکنند! عباس، زلالی زمزم، صفای مروه، عطش اسماعیل و جهاد نفس در رمیجمرات است که بی¬عشق او کعبه دل، حاجی ندارد. یا باب¬الحوائج! امروز که آفتاب میلاد تو، آفتابگردان جان¬ها را به سمت تو مایل کرده است، ما را دریاب! “