مدرسه علمیه طوبی بهبهان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می‌فرمایند :

 

أنسک النّاس نسکاً أنصحهم جیباً و أسلمهم قلباً لجمیع المسلمین .

استوارترین شخص نسبت به سیره و تعالیم اسلامی ، کسی است که نسبت به دوستان خیرخواه باشد و قلب وی نسبت به مسلمین پاک­تر باشد .

                                                     (بحار / 71 / 338)

منشور سعادت

15 اسفند 1390 توسط طیبی

منشور سعادت 

 

1. شائبه های درونی :

گاهی وقت ها شوائبی در قلب و عمل انسان می باشد که قائم به غیر هم نیست ؛ برخلاف ریا که قائم به غیر است یعنی باید غیری باشد تا عمل را برای آن شخص از روی ریا انجام دهد . اما گاهی شائبه ، قائم به غیر نیست ، قائم به شخص است مانند عُجب ؛ مثلاً اگر خداوند به او توفیق خواندن نماز شب  بدهد ، خود را خیلی آدم خوبی و دارای امتیازی می پندارد و چه بسا خود را از خداوند هم طلبکار       می بیند ! عُجب و خودپسندی نیز مانند ریا ، مُفسِد عمل می باشد حتی از نظر فقهی ، مرحوم سیّد در   « عروه » می فرماید : عُجب اگر مقارن عمل باشد ، نماز را باطل می کند . التبه در مورد بعد از عمل چیزی  نفرموده ، ولی تحقیق آن است که : در این صورت ـ عُجب بعد از عمل ـ گرچه عمل ، باطل    نمی شود ، اما کاشفیّت دارد ؛ یعنی کشف می شود که این انسان ، قلباً آلوده است . چنان چه در مورد ریا هم اگر کسی در حین عمل وارد شد و نمازگزار هیچ عملی را برای آن شخص انجام ندهد ؛ فقط در قلبش خوشحال شود که فلانی هم این کار را دید ؛ در این جا نیز عمل باطل نمی شود ولی کاشفیّت دارد از آلودگی قلب و پستی مقام و معرفت شخص .

البته باید توجه داشت که حالت شُکر با عُجب اشتباه نشود ؛ زیرا گاهی می گوید : خدایا ، شکرت که به من توفیق نماز شب دادی ! الان بسیاری در خواب هستند ؛ تو به من لطف فرمودی ! و خلاصه خوشحالی برای این است که این نعمت و احسان را از جانب خدا می بیند و لذا سپاسگزار اوست ؛ این عجُب نیست . و به طور کلی چه در مورد عجب و چه ریا ، انسان از آن طرف نباید مبتلا به وسواس شود و راه نفوذ شیطان را بر خود باز کند تا از طریق وسواس و تخیّل و توهّمِ عجب و ریا ، از عمل خیر و عبادت باز مانده و خیال کند این ، اخلاص است ؛ درحالی که وسوسه ی شیطان است !

 

2. مکر شیطان و شناخت اولویّت ها :

گاهی شوائب و ناخالصی های اعمال ، مانند عجب و ریا نیست ؛ بلکه دقیق تر است یعنی از مکائد مخفی و تصرّفات و نیرنگ های دقیق شیطان است . در این زمینه جمله ی بسیار عمیقی از یکی از محقّقان و اهل معرفت وجود دارد؛ که من برای به دست آوردن این جمله ، سه هزار کیلومتر راه طی  کرده ام ؛ حالا آسان در اختیار شما قرار می دهد . کتابی است به نام « المُقَفِّی الکبیر » که مرحوم صاحب      « عبقات » (رضوانُ الله تعالی علیه) از آن نقل می کند . در زمان ایشان خطّی بوده است ؛ آن را در لبنان دیدم . در این کتاب از یکی از بزرگان جمله ای را نقل می کند که در زیر آسمان ، یک جمله ی شاخصی است ؛ می گوید :

کَفَی لِلشَّیطان نَصِیباً فِیکَ اَن یَنقُلَکَ مِن طاعهٍ الی طاعهٍ .

« در بهره مندی شیطان از تو همین بس که تو را از طاعتی به طاعت دیگر منتقل کند ! »

این سه هزار کیلومتر را رفتیم و برگشتیم ، دیدم مقدّر بوده که این جمله را پیدا کنم !

بهره مندی و تصرّف شیطان در انسان ، فقط وادار کردن به گناهان کبیره و صغیره ی متعارف نیست . در هر کسی متناسب با خود اوست ، در مؤمنان و اهل تقوی و مسجد و هیئت هم به نحو خاصّی است .

مثلاً شخص می خواهد عبادتی مثل زیارت عاشورا انجام دهد ، از طرفی هم عَمّه ی پیری دارد و فرصت مناسبی است که از او سر بزند و هدیه ای ببرد و صله ی ارحام نموده و او را خوشحال کند . هر دو طاعت است و عمل خیر ؛ امّا شیطان در این جا دخالت می کند و نفس می آید و اصرار بر خواندن زیارت عاشورا می کند و در مورد دیدار عمّه که فرضاً در این جا اولویت دارد ، می گوید : برای دیدار ، وقت زیاد است ؛ فعلاً زیارت را بخوان ! تشخیص این که کدام عمل برای خداست ، کدام ضرورت و اولویت دارد ، کدام مخالفتش با نفس بیشتر است و کدام نیست ، بسیار مشکل و دقیق است . راهش فقط تقوی و اخلاص و پناه بردن به خداوند و استمداد از اوست . خداوند می فرماید :

إن تَتَّقُوا اللهَ یَجعَل لَّکُم فُرقاناً (سوره ی انفال / آیه 29)

« اگر تقوای الهی داشته باشید ، خداوند برای شما فُرقان قرار می دهد » .

فرقان یعنی نور بصیرتی که حق را از باطل تشخیص می دهد ؛ کردار پاک و خالص را از ناپاک و شیطانی جدا می کند .

 

3. تجلّی پاکی و اخلاص :

شخص موثّقی نقل کرد که : زمانی مرحوم آیت اله شهید بهشتی (رضوان الله علیه) در نزد امام خمینی مطلبی را بیان نموده و گویا ابراز شکوه ای از بعضی از مسائل جاری می نموده است ؛ امام خمینی خطاب به شهید بهشتی فرموده بودند : این مردم را می بینی که این طور اظهار محبّت می کنند ؟! به مادرت زهرا قسم ، که برای من هیچ فرقی نمی کند که بگویند : « روح منی خمینی » یا بگویند : « مرگ بر خمینی » !

4. حدیث اربعین ، در اخلاص و ظهور حکمت :

عدد اربعین (چهل) که در بعضی آیات و روایات آمده است دارای اسرار و حکمت های پنهانی است و یک نحو ارتباط با ظهور و فعلیّت استعدادها دارد . حدیث معروفی است از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) که فرمودند :

مَن اَخلَصَ لِلَّهِ صَباحاً ظَهَرت یَنابیعُ الحِکمَه مِن قَبله علی لِسانِهِ « کسی که چهل روز همه ی کارهایش را برای خدا خالص کند ، منبع های حکمت از قلبش بر زبانش جاری می شود » . (اصول کافی ، ج 2 ، ص 16)

اخلاص درجاتی دارد ؛ اخلاص کامل بسیار مشکل و مرحله ی بالایی است ، باید به خداوند پناه برد و از او استمداد نمود .

آیا این حکمت هایی که در حدیث اشاره شده ، در قلب بوده و با این اخلاص در چهل روز ، ظهور پیدا می کند و از قلب بر لسان جاری می شود ؛ یا این که با اخلاص ورزیدن چهل روز ، ایجاد می شود ؟! این مطلب جای بسیار تأمّل و دقت است !

حضرت امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در نهج البلاغه تعبیری دارد که در عالم منحصر به آن حضرت است ! حضرت در ضمن بیان علّت ارسال پیامبران می فرماید : وَ یُثِیرُوا لَهُم دَفَائِنَ العُقُول .

« یکی از علل ارسال پیامبران این است که : گوهرهای عقولی که در گنجینه های فطرتشان پنهان مانده ، استخراج کنند » . (نهج البلاغه / خطبه اول)

یعنی در عقول و باطن انسان ها ، گنج های دفن شده و جواهر پنهانی است که پیامبران و تعالیم دینی و الهی ، آن ها را می کاوند و به فعلیّت و ظهور می رسانند . از این فرمایش حضرت استفاده        می شود که یک حقایق پنهانی در وجود ما هست که خود ما هم خبر نداریم .

                      سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد

                                                 آنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا می کرد

این مطلب نشان دهنده ی اهمیّت اخلاص می باشد . روایت داریم که مؤمن زمانی به کمال ایمان می رسد که مدح و ذمّ مردم برای او یکسان باشد !

 

 

منبع : نکته ها از گفته ها ، گزیده ای از سخنرانی های استاد فاطمی نیا

 

 نظر دهید »

دل نوشته‌ها

15 اسفند 1390 توسط طیبی

سلام بر تو ای محمد ، سلام بر تو که نام مبارکت زینت عرش است .

دیرگاهی است که اندیشه تنهایی تار و پودم را درگیر غم و اندوه نموده و احساس سرخوردگی دلم را به درد آورده ،

مولا جان ! طنین نام زیبایت را آرام بخش دل رنجور خویش یافتم . آمده ام با تو سخن بگویم ، آری تو را رحمه العالمین ، معدن جود و سخا یافته ام .

یا رسول الله ، ای صاحب گنبد الخضراء ، مرا دریاب . وجود خزان دیده ام را بهاری کن. من به نام مبارک الله به سویت قدم برداشته و سخن آغاز کرده ام .

آغا جان ! تو را به وسعت آسمان ها و زمین ها دوست دارم و برای به پاداشتن دین مقدست کمر همت بسته ام .

دعای سبزتان را بدرقه‌ی راه این بنده فرمایید .

لیلا خوشبخت (پایه دوم)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شاید با هیچ قلمی و بر وسعت هیچ کاغذی نتوان نوشت به مولا و امام خود ولی من می خواهم بنویسم از درون و درددل‌های خود به خاتم پیامبران و فرزندش امام صادق (ع) بنیانگذار مذهبم با آری ای پیامبر و ای امام من ، سالهاست که به انتظار نشسته‌ایم ولی دریغ از آمدنش . پس تا کی این همه انتظار ، دوری ، دلتنگی ؛ پس تا کی نشستن و نیامدن و تا کی خواندن و ندیدن ، کاش می آمد ، کاش …

ای امام و نبی من ، با نبودش چه رنج‌ها و دردهایی که گرفتار آن شده‌ایم ، دیگر از لالایی شبانه‌ی مادران بیداردل خبری نیست ، دیگر آن قدم‌های برخاسته از استواری و استقامت در کوچه‌های روشن‌دل خبری نیست ، پرنده‌های خونین‌بال رفتند و دیگر بازنگشتند . چه سبک‌بال پرگشودند و آرام خفتند و پرپر شدند و دریغ از به ثمر نشستن خون‌های آنها ، دریغ که در کوچه باغ‌های شلوغ شهرها اثری از لطف و مهربانی و عشق و صفای قدیمی نیست . پروانه‌های رنگارنگ روزگار خسته شده‌اند و شمع دیگر توان روشنایی گذشته را ندارد . اثری از چادرها و لباس‌های بلند که با بادِ روزگار به این طرف و آن طرف می رفتند ، خبری نیست . حال ، موها ، افسون شده و چشم‌ها سرمه کشیده و لب‌ها گلگون‌اند و باد دیگر توان آنکه لباس‌ها را به این طرف و آن طرف بکشد ، ندارد ؛ زیرا خبری از لباس روزگار نیست . دیگر مثل قدیم‌ها صدای خنده‌ی عشق و مهربانی در خانه‌های وجودمان به گوش نمی‌رسد و صفای سفره‌هایمان با چای و نان و شکر دیگر مزّین نیست . همش دود و دویدن ، اضطراب و پریشانی ؛ دیگر صدای قدم‌های برخاسته از عشق اطرافیانمان در مسیر زندگی به گوش نمی‌رسد . همش صدای تپش و نارسایی دل ، آهنگ مهیّج و دلخراش صداهای از دور رسیده‌ی اشغالگران و مستضعفان مظلوم قدس و بوسنی ، کاش می‌آمد ، کاش …

اماما و پیامبر من ! از دوردست‌ها صدای ناله و آه کودکان و زنان به خون نشسته شنیده می‌شود . آه از این همه فریاد و فغان ، کجاست فریادرس ، کجاست دست‌های به هم فشرده‌ی انسان‌های حقوق بین الملل ، همش ریاست و مقام ، همش خون و فریاد بی‌حاصل ، چه خون‌ها که به خاک نرم ریخته می‌شوند و چه فریادها و ناله‌ها که برآورده می‌شود . اما دریغ از فریادرس ،کاش می‌آمد ، کاش …

دیگر باران‌های سحری ترنّم خوش و طراوت بهاری را ندارند و جویبارها دیگر زلالی و پاکی آب و جزر و مدهای ساحلی را ندارند ، پرستوها دیگربار خسته شده‌ و توان کوچ کردن به لانه‌های خاشاکی خود را ندارند ، امان از این همه بیداد و کفر و ظلم ، پس ای مولای من و ای نبی مکرم من ، کاش می‌آمد ، کاش می‌آمد ، و با آمدنش عطر خوش بهار را هدیه می‌آورد و این سکوت غم‌انگیز ظلم و فساد و خونریزی را می‌شکست و با آمدنش نور ایمان در وجود همه شکوفا می‌شد گرچه دست‌های به دعا همیشه بلند است و صدای اذان ، بلال‌گویان از کوچه بام‌های شهر بیرون می‌آید ولی نیست آن که باید باشد ، نیست . می خوانند این همه دعا و نیاز را ، ولی بویی از عمل به مشام نمی‌رسد ، همش بوی نفاق و کینه ، می‌خوانند از شب تا به سحرگاه ولی دریغ از بوی عمل به آن .

پس ای خاتم پیامبران و ای رُسُل نبوّت و ای ششمین ستاره‌ی آسمان امامت و ولایت . به این دل‌های سوخته و گرفتار دنیوی ما هم سری بزنید و دل‌های غبارگرفته‌ی ما را از این همه گرد و خاک ظلم و ستم پاک کنید و آنها را از جهل و دورویی به سوی صفا و یکرنگی هدایت کنید .

کاش مانند قدیم خانه‌های وجودمان بوی عشق و محبت بدهد و نور امید و جاودانگی در طلیعه‌ی صبح زندگیمان بجوشد و بانگ معرفت و توحید و عمل در ذهن ما بیدار شود و روزی آمدنش را ببینیم و دریابیم و به نظاره بنشینیم ، ای کاش ، کاش …

پس مولا و سرور :

دیگربار طلیعه‌ی روح‌بخش زندگیمان بانگ برمی‌آورد .

جیرجیرک‌های شبانه‌ی روزگارمان سکوت شب را خواهند شکست .

خاک تشنه‌ی وجودمان سیراب خواهد شد .

پروانه‌های سرگردان امیدمان از روی وسعت شمع بیدار و روشن آرزوهایمان پرواز خواهند کرد .

فرش‌های پهن زندگی ما روزی از گل‌های نیلوفری شاد خواهند شد .

سفره‌های عشقمان با نان خوشمزّه‌ی تنور مادر ، مزّین خواهد شد .

جویبار خشک معرفت ، با کانون نور و صداقت آبیاری خواهد شد . دست‌های طالب و خالی با سبدی از مهر و وفا ، گلباران خواهد شد .

قدم‌های خسته و کبود ما روزی با کفش‌های سعادت و صفا ، دوان دوان خواهد شد .

و دیدگان خسته و خونین روزی به وجود مبارک آن گل نرگس بیدار خواهد شد .

ای کاش … کاش

نرگس آچاک پور (پایه اول)

 نظر دهید »

جرعه جرعه معرفت

22 تیر 1390 توسط طیبی

1. بوی خوش :

هر کجا بوی خوشی به مشام شما برسد توقف می کنی و نفسی عمیق می کشی تا از آن بو و رایحه‌ی خوش بهره ی بیشتری ببری ، و هر کجا بوی تعفن و ناخوشایندی باشد ، بینی خود را گرفته و قدم ها را سریع تر بر می داری .

یعنی ما آدم ها نسبت به بوی خوش و بوی بد بی تفاوت نیستیم .

پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نسبت به زشتی ها و زیبایی های اخلاقی دقیقاً این گونه بود ، چون اخلاق خوش هم مثل رایحه است .

یُحَسِّنُ الحَسَن و یُقَبِّحُ القَبِیح .

« یعنی اگر کسی اخلاق زیبایی داشت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) او را تحسین می کرد و اگر کسی اخلاق زشتی داشت آن را قبیح می کرد ، البته با لطف و لطافت و نرمش و مدارا » .

کانَ خُلقُ رَسُولِ اللهِ دِینَه .

اخلاق پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) مثل باران سحرگاهی بود ، که نم نم و آرام می بارد و طراوتی خاص به گل و گیاه و هوا می بخشد .

 

2. درخت ها :

به سراغ درخت اگر بروی ، هیچ وقت دست خالی برنمی گردی بلکه اگر میوه ای داشته باشد ، با آن کام شما را شیرین کرده و گرسنگی شما را رفع می کند و اگر هم میوه ای نداشته باشد می توانی در زیر سایه اش استراحت کنی و از سرسبزی و شادابی و نشاطش روح خود را طراوت و حیاط بخشی .

پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود :

اَنا الشَجَره

من چیزی شبیه درختم ، و حقیقتاً هم چنین بود .

اگر کسی به سراغ او می رفت و حاجتی داشت ، اگر می توانست حاجت او را رفع می کرد و اگر هم

نمی توانست با سخنان خود دل او را گرم می نمود .

از سخنان نرم او آب شوند سنگ ها ؛

مَن سَئَلَهُ حاجَه لَم یَرجِع إِلّا بِها اَو بِمَیسُورٍ مِنَ القَول .

 

3. چک حامل :

نعمت ها مثل چک حامل نیستند که هرکس که از راه رسید بتواند آن را وصول کند ، بلکه شبیه چک به نام هستند ، پس تنها کسی می تواند آن را دریافت کند که نامش بر آن باشد .

و قرآن می گوید : هر چیزی به نام خداست .

لِلَّهِ مُلکُ السَّمَوَاتِ وَ الاَرض

پس عزّت و اعتبار من نیز به نام اوست و تنها او می تواند از باجه ی وجود من وجاهت و آبرو را بازپس گیرد .

البتّه قانون چک را شما خوب می دانید که صاحب نام می تواند با امضایی که پشت چک می زند ، دریافت آن را به دیگری واگذار کند .

از این رو اگر دیدی کسی می تواند آبروی کسی را بریزد به خاطر آن است که خداوند امضا کرده است ، و البتّه او همچنان که خود بارها گفته است و ما نیز بارها تجربه کرده ایم ، حکم است و کارهایش همه بر اساس حکمت و حساب و کتاب است .

               درنیفتد هیچ برگی از درخت

                                                    بی قضا و حکم آن سلطان بخت

پس کاری به کار کسی نداشته باش و مستقیماً به سوی خدا حرکت کن و تنها از درگاه او تمنّا کن و بخواه و تنها از درگاه او پوزش خواسته و عذرخواه باش .

 

منبع : سلوک باران ، نوشته محمدرضا رنجبر ، دفتر اول

 

 

 نظر دهید »

نغمه ی دل

20 تیر 1390 توسط طیبی

چه انتظار عجیبی !


تو بین منتظران هم عزیزمن چه غریبی

عجیب تر که چه آسان نبودنت شده عادت

چه بی خیال نشستیم ، نه کوششی ، نه دفاعی

فقط نشسته وگفتیم : خدا کند که بیایی

گل ها به انتظار تو می شکفند

گیسوان پریشان شب بر سرو روی تنهایی مان سایه افکنده وبی تو روزهای شب زده از هم می گریزند .

مقیاس غربتمان را اندازه ای نیست ، عمرها در حسرت دیدارت ایام را می گذرانند وپیر می شوند .

هر جمعه ابری تر از همیشه به انتظارت می بارند تا تورا ببینند . ثانیه ها بی درنگ می دوند وروزها ازپس هم عبور می کنند تا آمدنت نزدیک تر شود .

ای موعود !

دیروزهارا در انتظار تو به امروز رسانده ایم ، پنجره ای نیست که به سمت آمدنت باز نباشد فرداها را هلهله ای باران نمودیم وبا اسپند ،کوچه پس کوچه های بارانی شهر را پر کرده ایم .

بهار همیشه کی می رسی؟

گل ها هنوز هم به انتظارت می شکفند وبر سر راهت نشسته اند . ناقوس های دلتنگی هر روز بی صداتر از همیشه می نوازند ودل ، جایی برای نیامدنت نگذاشته است .

این جا نگاه ها برای آمدنت شعله ور می شوند و دیده گان خسته مان را می سوزاند.

تو آغازی برای زیستن ، تکیه گاه تنهایی مان هستی وما چونان کبوتران در قفسیم.

پرواز را به ما هدیه کن تا گرد حریم قدسی ات پر باز کنیم و پروانه وار بسوزیم .

تمام شب ها را به نذر آمدنت چراغانی کرده ایم گویا ستارگان به زمین آمده اند . زمین دست بر زانوان ناتوانش گرفته و به انتظارت ایستاده است .

زخمِ زخم هایِ دل هامان را التیام تویی ، آوازهای در حصار  تو را می خوانند  ،  زودتر بیا .

مسافر سال های دور !

ما قادر نیستیم آرزوهای سرشارمان را ندیده بگیریم .ما چون ابرها می باریم تا شادی زمین را ببینیم و با آمدنت تولد زمین را جشن بگیریم . در گذرگاه ثانیه ها پلک  نمی زنیم تا بیایی .

در این زمانه ی سرکش تنهایمان نگذار !!!

خدا کند که بیایی !

 نظر دهید »

شعر به مناسبت میلاد قمر بنی هاشم (ع)

15 تیر 1390 توسط طیبی

یاکریم/

بمناسبت میلاد حضرت ابوالفضل العباس(ع)

*مرتضی خضری:اداره آموزش وپرورش ناحیه 5 اصفهان

برگرفته از:نگاه شماره308

جانبازاسلامم واین یک افتخاراست./

ایام شعبان گوییا فصل بهاراست./

روز"الست ربکم"من بنده بودم./

درپیشگاه حکم حق شرمنده بودم./

جان ضعیفم تحفه ای سوی خدا بود./

ازکینه وحرص وحسدکلی جدابود./

من جان خودرابهر دین دادم ولی حیف./

ازبهراسلامم همین دادم ولی حیف./

من قابل رفتن به کوی او نبودم./

همچون شهیدان نکوی او نبودم./

عشقم فقط عشق ولایت وخمینی /

راهم ره مردان حق جوی حسینی./

آن شال وآن فانسقه وآن پرچمم کو؟/

تکبیرهاو نعره های هر دمم کو؟/

آن پا وچشم و دست من درجبهه جاماند./

بهر کیان مملکت.بهرشما ماند./

دستم اگر افتاد من باکی ندارم./

جز خاک کوی کربلا.خاکی ندارم./

زیرا هنوز آن اسلحه بردوش مانده./

پیغام رهبر همچنان درگوش مانده./

با دادن خونت نگهدار.حسینی/

جانم فدایت ای علمدار حسینی./

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43
  • 44
  • ...
  • 45
  • ...
  • 46
  • 47
  • 48
  • ...
  • 49
  • 50
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

مدرسه علمیه طوبی بهبهان

اَلَّذِینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَی لَهُم وَ حُسنُ مَئَابٍ
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
    • فصلنامه طوبی
  • فرهنگی
    • مشاوره
      • چگونگی رفتار با کودکان
    • عکس
    • شعرها و سروده ها
  • مطالب پژوهشی
    • دل نوشته
  • ویژگی های خانواده قرآنی
    • زن ، اشتغال و خانواده از دیدگاه اسلام
  • خبرها
  • لبخند
  • روایت
  • جلوه‌هایی از نور
  • پیام هفته
  • مناجات
  • آموزش
  • مسابقات
  • حکایات و داستان ها
  • چگونگی رفتار زنان با مردان و بالعکس
  • چکیده تحقیق پایانی
  • دینداری فاطمی
  • مناسبات
  • شهدا
  • پیامهای محرمی
  • پیامهای محرمی
  • نکته های شیرین زندگی
  • نکته های شیرین زندگی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • خانه


مدرسه علمیه طوبی بهبهان

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس