وصف واقعهی غدیر خُم
او آمد از دیار عاشقان ، از تبار باران با موجی از نور و ایمان و ارادتی خالصانه از بارگاه حق تعالی که پا به سوی دیار حق نهاد و آخرین زیارت معبود را با نور دیدهی حق به پایان برد و آنگاه از سوی عرش کبریایی نوری از دیدگاه آسمان نیلگون به پایین فرود آمد و آنگاه سخن خود را با بیان جاودانه به نور حق نبوّت اعلام کرد : « الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً» (سوره مائده / 3)
پس نبی ما آن سرلشکر نبوّت و معدن رسالت به سوی آخرین نقطه دیار خُم ندا برداد که ای یاران و ای همراهان ! سراپا گوش فرا دهید که از سوی معبود جانها همی دارم پیامی رسا و شیوا ، پیامی که از نای حق بر زمین فرود آمد و با توجه به آن ، سعادت و کمال حق را به جا خواهید آورد و خوشی دنیوی و اخروی خود را بر روی زمین بنیان خواهید کرد .
آنگاه زنگولههای شتران ، پیر و جوان ، خرد و کلان از صدا باز ایستاد بر صحرای پهناور خُم فرود آمدند تا ندای لبّیک گویان نبوّت را بشنوند و آن را برای سرای ابدی محفوظ بدارند ، پس خورشید عالمتاب نبوّت از گذشته تا به حال بر آنها سرود دینداری و مردانگی خواند و آنها را به برابری و برادری باز خواند و دستهای ستارهی امامت ، نور حق ، حیدر کرّار را بر دستهای خود به سوی عرش کبریایی بالا برد و ندای وصی و جانشینی را بر آنها بازگو کرد و از دل و جان از آنها به اطاعت و برادری و جانشینی گفت و صدای لبّیک گویان خود را بلند کرد و پس از سالها رنج و عناب و انجام مشقّات فراوان ، هم اینک طبل شیپور خود را از اتمام دین کامل کرد و آن را به ستارهی تابان امامت واگذار کرد .
آنگاه همانان که از پشت ، دستهای دسیسهی خود را آشکار کردند و در سقیفه بر تار و پود اسلام و دین نبوّت سنگ زدند ، آمدند و با سرور و شادی به حیدر کرّار تهنیت گفتند و عهد جاودانه بستند و در آخر همه همراه با ستارهی نبوّت به سوی دیار خود رهسپار شدند .
ولی دیری نپایید که از سرای آنها بعد از غروب آن ستارهی همام برق غضب و آتش فرو ریخت و او را از سلاح خلافت منع کرد و خانهی گل ریحانهی نبی را به آتش کشیدند و در سقیفه عهد و پیمان خود بشکستند و بر زنگولههای بی دینی و نفرت خود ندا دردادند ولی آنچه باقی مانده است ، نور است و ایمان ، عشق است و وجود ، و هر روز بر طبل ایمان و معرفت شیعه نواخته میشود و دست دشمنان و بی دینان و وهّابیّت شکسته می شود .
(نوشته نرگس آچاک پور)