میلاد باسعادت امام هادی (علیه السلام)
میلاد باسعادت دهمین اختر تابناک امامت و ولایت را ابتدا به ساحت مقدّس امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) و سپس عموم شیعیان تبریک و تهنیت عرض مینماییم .
کرامت امام هادی ( علیه السلام)
ـ حلّ مشکل همسایه :
یونس نقّاش در سامراء همسایهی امام هادی (علیه السلام) بود و پیوسته به حضور امام شرفیاب میشد و به آن حضرت خدمت میکرد . یک بار در حالی که میلرزید ، خدمت امام آمد و عرض کرد (مولای من ! وصیت میکنم با خانوادهام به نیکی رفتار نمایید ) . امام فرمود : (چه شده است؟)
عرض کرد :آماده مرگ شدهام .
امام با تبسّم فرمود : چرا ؟
عرض کرد : (مو سی بن بغا) (از سرداران و درباریان قدرتمند عباسی) نگینی به من داد تا برآن نقشی بزنم و آن نگین از خوبی به قیمت در نمیآید . وقتی خواستم نقش کنم ، نگین شکست و دو قسمت شد . فردا روز وعده است که نگین را به او تسلیم نمایم ، موسی بن بغا یا مرا هزار تازیانه میزند یا میکشد .
امام فرمود : به منزل برو تا فردا چیزی جز خیر و نیکی پیش نمیآ ید .
فردای آن روز ، اول وقت ، یونس در حالی که لرزه اندام او را گرفته بود ، خدمت امام آمد و عرض کرد : فرستاده موسی بن بغا آمده انگشتر را میخواهد .
فرمود : نزد او برو چیزی جز خیر و خوبی نخو اهی دید .
عرض کرد : مو لای من ، به او چه بگویم ؟
امام با تبسّم فرمود : نزد او برو و آنچه به تو خبر میدهد ، بشنو . چیزی جز خیر نخواهی دید .
یونس رفت و خندان بازگشت و عرض کرد : مو لای من ، وقتی نزد او رفتم گفت دختران کوچک من برای این نگین با هم دعوا کردند ،آیا ممکن است آن را دو نیم کنی تا نگین شود ، اگر این کار را انجام دهی تو را [ به پاداش این کار ] بی نیاز سازم ؟
امام خدا را ستایش کرد و به یونس فرمود : به او چه گفتی ؟
عرض کرد : گفتم مهلت بده فکر کنم چه طور این کار را انجام دهم .
فرمود : خوب جواب گفتی .
(بحارالانوار ، ج 50 ، ص 126-125 )