منشور سعادت
1. شائبه های درونی :
گاهی وقت ها شوائبی در قلب و عمل انسان می باشد که قائم به غیر هم نیست ؛ برخلاف ریا که قائم به غیر است یعنی باید غیری باشد تا عمل را برای آن شخص از روی ریا انجام دهد . اما گاهی شائبه ، قائم به غیر نیست ، قائم به شخص است مانند عُجب ؛ مثلاً اگر خداوند به او توفیق خواندن نماز شب بدهد ، خود را خیلی آدم خوبی و دارای امتیازی می پندارد و چه بسا خود را از خداوند هم طلبکار می بیند ! عُجب و خودپسندی نیز مانند ریا ، مُفسِد عمل می باشد حتی از نظر فقهی ، مرحوم سیّد در « عروه » می فرماید : عُجب اگر مقارن عمل باشد ، نماز را باطل می کند . التبه در مورد بعد از عمل چیزی نفرموده ، ولی تحقیق آن است که : در این صورت ـ عُجب بعد از عمل ـ گرچه عمل ، باطل نمی شود ، اما کاشفیّت دارد ؛ یعنی کشف می شود که این انسان ، قلباً آلوده است . چنان چه در مورد ریا هم اگر کسی در حین عمل وارد شد و نمازگزار هیچ عملی را برای آن شخص انجام ندهد ؛ فقط در قلبش خوشحال شود که فلانی هم این کار را دید ؛ در این جا نیز عمل باطل نمی شود ولی کاشفیّت دارد از آلودگی قلب و پستی مقام و معرفت شخص .
البته باید توجه داشت که حالت شُکر با عُجب اشتباه نشود ؛ زیرا گاهی می گوید : خدایا ، شکرت که به من توفیق نماز شب دادی ! الان بسیاری در خواب هستند ؛ تو به من لطف فرمودی ! و خلاصه خوشحالی برای این است که این نعمت و احسان را از جانب خدا می بیند و لذا سپاسگزار اوست ؛ این عجُب نیست . و به طور کلی چه در مورد عجب و چه ریا ، انسان از آن طرف نباید مبتلا به وسواس شود و راه نفوذ شیطان را بر خود باز کند تا از طریق وسواس و تخیّل و توهّمِ عجب و ریا ، از عمل خیر و عبادت باز مانده و خیال کند این ، اخلاص است ؛ درحالی که وسوسه ی شیطان است !
2. مکر شیطان و شناخت اولویّت ها :
|
گاهی شوائب و ناخالصی های اعمال ، مانند عجب و ریا نیست ؛ بلکه دقیق تر است یعنی از مکائد مخفی و تصرّفات و نیرنگ های دقیق شیطان است . در این زمینه جمله ی بسیار عمیقی از یکی از محقّقان و اهل معرفت وجود دارد؛ که من برای به دست آوردن این جمله ، سه هزار کیلومتر راه طی کرده ام ؛ حالا آسان در اختیار شما قرار می دهد . کتابی است به نام « المُقَفِّی الکبیر » که مرحوم صاحب « عبقات » (رضوانُ الله تعالی علیه) از آن نقل می کند . در زمان ایشان خطّی بوده است ؛ آن را در لبنان دیدم . در این کتاب از یکی از بزرگان جمله ای را نقل می کند که در زیر آسمان ، یک جمله ی شاخصی است ؛ می گوید :
کَفَی لِلشَّیطان نَصِیباً فِیکَ اَن یَنقُلَکَ مِن طاعهٍ الی طاعهٍ .
« در بهره مندی شیطان از تو همین بس که تو را از طاعتی به طاعت دیگر منتقل کند ! »
این سه هزار کیلومتر را رفتیم و برگشتیم ، دیدم مقدّر بوده که این جمله را پیدا کنم !
بهره مندی و تصرّف شیطان در انسان ، فقط وادار کردن به گناهان کبیره و صغیره ی متعارف نیست . در هر کسی متناسب با خود اوست ، در مؤمنان و اهل تقوی و مسجد و هیئت هم به نحو خاصّی است .
مثلاً شخص می خواهد عبادتی مثل زیارت عاشورا انجام دهد ، از طرفی هم عَمّه ی پیری دارد و فرصت مناسبی است که از او سر بزند و هدیه ای ببرد و صله ی ارحام نموده و او را خوشحال کند . هر دو طاعت است و عمل خیر ؛ امّا شیطان در این جا دخالت می کند و نفس می آید و اصرار بر خواندن زیارت عاشورا می کند و در مورد دیدار عمّه که فرضاً در این جا اولویت دارد ، می گوید : برای دیدار ، وقت زیاد است ؛ فعلاً زیارت را بخوان ! تشخیص این که کدام عمل برای خداست ، کدام ضرورت و اولویت دارد ، کدام مخالفتش با نفس بیشتر است و کدام نیست ، بسیار مشکل و دقیق است . راهش فقط تقوی و اخلاص و پناه بردن به خداوند و استمداد از اوست . خداوند می فرماید :
إن تَتَّقُوا اللهَ یَجعَل لَّکُم فُرقاناً (سوره ی انفال / آیه 29)
« اگر تقوای الهی داشته باشید ، خداوند برای شما فُرقان قرار می دهد » .
فرقان یعنی نور بصیرتی که حق را از باطل تشخیص می دهد ؛ کردار پاک و خالص را از ناپاک و شیطانی جدا می کند .
3. تجلّی پاکی و اخلاص :
|
شخص موثّقی نقل کرد که : زمانی مرحوم آیت اله شهید بهشتی (رضوان الله علیه) در نزد امام خمینی مطلبی را بیان نموده و گویا ابراز شکوه ای از بعضی از مسائل جاری می نموده است ؛ امام خمینی خطاب به شهید بهشتی فرموده بودند : این مردم را می بینی که این طور اظهار محبّت می کنند ؟! به مادرت زهرا قسم ، که برای من هیچ فرقی نمی کند که بگویند : « روح منی خمینی » یا بگویند : « مرگ بر خمینی » !
4. حدیث اربعین ، در اخلاص و ظهور حکمت :
عدد اربعین (چهل) که در بعضی آیات و روایات آمده است دارای اسرار و حکمت های پنهانی است و یک نحو ارتباط با ظهور و فعلیّت استعدادها دارد . حدیث معروفی است از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) که فرمودند :
مَن اَخلَصَ لِلَّهِ صَباحاً ظَهَرت یَنابیعُ الحِکمَه مِن قَبله علی لِسانِهِ « کسی که چهل روز همه ی کارهایش را برای خدا خالص کند ، منبع های حکمت از قلبش بر زبانش جاری می شود » . (اصول کافی ، ج 2 ، ص 16)
اخلاص درجاتی دارد ؛ اخلاص کامل بسسیار مشکل و مرحله ی بالایی است ، باید به خداوند پناه برد و از او استمداد نمود .
آیا این حکمت هایی که در حدیث اشاره شده ، در قلب بوده و با این اخلاص در چهل روز ، ظهور پیدا می کند و از قلب بر لسان جاری می شود ؛ یا این که با اخلاص ورزیدن چهل روز ، ایجاد می شود ؟! این مطلب جای بسیار تأمّل و دقت است !
حضرت امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در نهج البلاغه تعبیری دارد که در عالم منحصر به آن حضرت است ! حضرت در ضمن بیان علّت ارسال پیامبران می فرماید : وَ یُثِیرُوا لَهُم دَفَائِنَ العُقُول .
« یکی از علل ارسال پیامبران این است که : گوهرهای عقولی که در گنجینه های فطرتشان پنهان مانده ، استخراج کنند » . (نهج البلاغه / خطبه اول)
یعنی در عقول و باطن انسان ها ، گنج های دفن شده و جواهر پنهانی است که پیامبران و تعالیم دینی و الهی ، آن ها را می کاوند و به فعلیّت و ظهور می رسانند . از این فرمایش حضرت استفاده می شود که یک حقایق پنهانی در وجود ما هست که خود ما هم خبر نداریم .
سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا می کرد
این مطلب نشان دهنده ی اهمیّت اخلاص می باشد . روایت داریم که مؤمن زمانی به کمال ایمان می رسد که مدح و ذمّ مردم برای او یکسان باشد !
منبع : نکته ها از گفته ها ، گزیده ای از سخنرانی های استاد فاطمی نیا
|