خانهی خود را خوب بسازیم .
نجّار پیری بود که میخواست بازنشسته شود . او به کارفرمایش گفت میخواهد ساختن خانه را رها کند و از زندگی بیدغدغه در کنار همسر و خانوادهاش لذّت ببرد .
کارفرما از اینکه دید کارگر خوبش میخواهد کار را ترک کند ، ناراحت شد . او از نجّار پیر خواست که به عنوان اخرین کار ، فقط یک خانهی دیگر بسازد . نجّار پیر قبول کرد ؛ امّا کاملاً مشخّص بود که دلش به این کار راضی نیست . او برای ساختن این خانه از مصالح بسیار نامرغوبی استفاده کرد و با بیحوصلگی به ساختن خانه ادامه داد .
وقتی کار به پایان رسید ، کارفرما برای بازرسی خانه آمد . او کلید خانه را به نجّار داد و گفت : « این خانه متعلّق به توست . این هدیهای است از طرف من برای تو » . نجّار ، یکّه خورد . مایهی تأسّف بود ! اگر میدانست که خانهای برای خودش میسازد ، حتماً کارش را به گونهای دیگر انجام میداد !
یک لحظه توجّه : هر کدام از ما در حال ساختن خانهای برای آخرت خود هستیم ؛ مراقب باشیم آن را خراب نسازیم .