بازرگان موفق
01 اسفند 1391 توسط طیبی
روزی بازرگان موفقی از مسافرت بازگشت و متوجه شد خانه و مغازاش در غیاب او آتش گرفته است و کالاهای گرانبهایش همه سوخته و خاکستر شدهاند و خسارت هنگفتی به او وارد آمده است . فکر میکنید آن مرد چه کرد ؟ خدا را مقصر شمرد و ملایمت کرد و یا اشک ریخت ؟
او با لبخندی بر لبان و نوری بر دیدگان سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت : خدایا میخواهی که اکنون چه کنم ؟
مرد تاجر پس از نابودی کسب پررونق خود ، تابلویی بر ویرانههای خانه و مغازهاش آویخت که روی آن نوشته بود : مغازهام سوخت اما ایمانم نسوخته است ! فردا شروع به کار خواهم کرد و دوباره مسافرت را برای کسب درآمد شروع خواهم کرد .