وصف کتاب و کتابخوانی
هر روز که به عقل خود رجوع میکنم و بر ندانستههای خود مهر خاموشی میزنم ، ولی باز موج آگاهی به سراغ من میآید و رشد و حقّانیّت خود را در آن مییابم شاید به دنبال گمشدهای میباشم که سالها در پی آن بودهام و هر روز بر بلندای قلعههای معرفت و حکمت آن را جویا میشوم . آن دریای بیکران معرفت و حکمت از سالها بر پردهی نمایان روزگار موج میزند و هر روز بر دستهای خردمندان و عالمان جهان سیر تکاملی خود را میپیماید ، با دستهای کوچک خود آن را با دیدگانم عبور داده و صفحهی مشق خود را با آن شروع میکنم ، برگهای پر از نورانیّت علم و معرفت آن با سیاهی قلمهای به گِل نشستهی استادان ادیب نوری تازه را جلوهگر میشود و موج موج کلمههای این دریای بیکران از سوی فرسخها و روزگارهای بسیار دور بارور میشود و بر پهنای این صفحهی سیاهِ علم نمایان میشود .
و تو ای باب معرفت ، همچون سازِ گلهای شقایقی که از وجود عصرها ، وزنها به وجود میآید و ناگفتههای بیمقدار و وسیع این دنیای پهناور را بر روی صفحهی کبود به نظاره میکشاند و عطش عالمان را همچون غروب خورشید بیپایان فرو مینشاند و هر روز با نظاره بر این موج خروشان ، گویی ساقههایِ طلاییِ گندمزارهایِ دشت حکمت رشد میکند و باب آن تا به سوی عرش کبریایی بالا میرود . آنگاه که خود را در این دریای بیکران یافتم ، بر آن باور شدم که هنوز بر ساحل این دریای وسیع بر ماسهزارهای خشک ، غلتان و حیرانم و ناگفتههای من هنوز بر پهنهی وسیع آن موج میزند و شمع بیداری من با نور علم و معرفت روشنی مییابد و ساز من با کلمههای توانای آن تنیده میشود .
پس هر روز با کشتی خود بر ساحل این دریا لنگر انداخته و تا عمق بینهایت آن فرو رفته و دفتر دین و زندگی را باز میکنم و بر ناگفتههای خود مهرِ ادب و دانش را میزنم .
[ نرگس آچاک پور ]