نخستین نعمت
روزی رسول خدا (ص) از اصحاب خویش درباره نخستین نعمتی که خدای مهربان ارزانیشان داشته ، پرسید . هر کدام بهره هایی که از دنیا و خورد و خوراک و زن و فرزند داشتند ، اشاره کردند تا اینکه پیامبر (ص) به امام علی (ع) فرمود : ای علی ! تو بگو . آن حضرت پاسخ دادند : اینکه مرا خلعت وجود و هستی بخشید ، در حالی که چیزی نبودم و با من به نیکویی رفتار نمود و مرا زنده نگه داشت و مرا از نظر ترکیب ظاهری ، در بهترین شکل آفرید . اینکه مرا انسانی اهل فکر و دقت قرار داد ، نه اهل بی فکری و فراموش کاری و به من قوه درک و شعور عطا فرمود و برایم چراغ روشن هدایت و رستگاری قرار داد و به دین خویش راهنماییام کرد و بدین سان ، از راه مستقیم خویش گمراهم نساخت ، نیز اینکه به من حیات و زندگی ابدی و جاوید بخشید که فنا و نیستی در آن راه ندارد و آزاد و صاحب ملک خلقم فرمود و بنده کسی نساخت و زمین و آسمانش را مسخر من نمود . در پایان هر کدام از این کلمات ، پیامبر اعظم (ص) می فرمود : آری ، صحیح است . سپس فرمود : دیگر چه نعمتی به تو عطا شده ؟ امام پاسخ داد : نعمت های الهی پاکیزه و بی پایان است و کسی را یرای شمارش آنها نیست . پیامبر (ص) تبسمی کرده و فرمود : علم و حکمت گوارای تو باد ای علی !
(مناقب ، ج 2 ، ص 355)