صفات امیرالمؤمنین (علیه السّلام)
ای علی دوست ، ای کسی که با شنیدن منقبت علی دلت شاد میشود ، بشنو و بترس و بلرز از این حرف . اگر دنیای امروز بخواهد علی را بشناسد ، چطور میشناسد ؟ دو راه دارد . یک راه از طریق تاریخ است .
راه دیگر از طریق پیروان علی است . فرض کنیم یک نفر میخواهد علی را بشناسد . میخواهد پیروان علی ، مأمومین علی ، دنبالهروهای علی ، شیعیان علی را بشناسد ، تا علی را بشناسد .
چه میبیند ؟ آیا علم میبیند ؟ آیا تقوا میبیند ؟ آیا علاقه به یتیم که در علی بود ، میبیند ؟ آیا خدمت به مردم میبیند که در علی وجود داشت ؟ آیا شجاعت و صراحتی میبیند که در علی بود ؟ به هوش باش ! چگونه میخواهی علی را بشناسی ؟ چرا سفیه باشیم ؟ چرا بیسواد باشیم ؟ درست است که ما ننگ علی باشیم ؟ …
شخصی از حضرت صادق (ع) میپرسد که ما نام شما را بر اولاد خود میگذاریم ، آیا این کار به کمک ما میآید ؟ حضرت میفرماید : بله و « هل الدّین الا الحبُّ : آیا دین جز دوستی چیزی هست ؟ » . سپس برای اینکه اشتباه نشود ، میگوید : « قل ان کنتم تحبّون الله فاتبعونی یحببکم الله » (آل عمران/31) ، کسی که خدا را دوست دارد ، پیرو پیغمبر خداست . بنابراین ایمان علی و کمال ایمانش موجب میشود که جزو دین شود و پیامبر بفرماید : « لا اسئلکم علیه اجراً الا المودّه فی القربی » (شوری/23)
علی چون ایمان کامل است ، واکنشهای متفاوتی در مقابل دنیا دارد .
گاه به نظر میرسد که برای دنیا حرص میزند و دنبال خلافت میرود . گاهی هم میگوید ای دنیا « غرّی غیری » ؛ برو دور شو ، من طاقت دارم . او برای چه این گونه میگوید ؟ زیرا علی (ع) دنیا را فقط برای اقامه حق و ابطال باطل میخواهد . اگر در دنیا حقّی اجرا نشود یا از باطلی جلوگیری نشود ، به درد علی نمیخورد . او دنیا را برای خدا میخواهد .
علی شجاعتش برای خداست و به امر خداست و به اتّکای خداست و ترسش در مقابل خداست . از فقر نمیترسد ، به خدا اعتماد دارد ، کریم است . امساکش هم برای این است که نمیخواهد مال مسلمان را بگیرد و به برادرش بدهد . طلب دنیایش برای اقامه حق و ابطال باطل است و وقتی هم که این هدف حاصل نشود ، همه چیز دنیا را رها میکند . در این راه به ابوذر میگوید : « یا اباذر لا یُؤنِسنّک الا الحق و لا یوحشنّک الا الباطل » . به همین دلیل در تمام زندگی علی (ع) یک هماهنگی کامل دیده میشود : « و لو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافاً کثیراً » (نساء/82) . علی (ع) با ایمانش بازی نمیکرد .
در بازار همانی بود که در خانه بود ، در خانهاش همانی بود که در جنگ و در جنگش همانی بود که در مسجد مشاهده میشد . در تمام دنیای خدا ، علی (ع) ولیّ خدا بود . در همه جا در مقابل خویش و بیگانه یکنواخت بود . همه قضیه عقیل را میدانید . ملاحظه فرمودید که برای او برادر و خویش و بیگانه فرقی نمیکند . آنجا که رضای خداست ، همه چیز هست و آنجا که نیست ، هیچ چیز نیست . در روز مرگش و روز خلافتش ، حرفهایش یکی است .
خطبهی علی در روز خلافتش ، آن روز که دنیا با تمام زیباییهایش به علی رو میکند ، مانند روزی است که میخواهد بمیرد ؛ زیرا دنیا برای او رسالت است ، امانت است ، دنیا برای علی وسیله کار است . او در حالت غضب و آرامش یکنواخت است .
ما میگوییم علی (ع) امام ماست . امام یعنی چه ؟ امام یعنی پیشوا . در نماز جماعت وقتی امام میگوید : الله اکبر ، مأموم هم میگوید : الله اکبر . رکوع که میکند ، مأمومین هم رکوع میکنند و این یعنی پیروی کردن . ولایت ما از علی (ع) هم به همین معناست .
علی (ع) چگونه بود ؟ آیا تاکنون دیدهاید که امام در قیام باشد و مأمومین او در سجود ؟ یا امام در سجود باشد و مأمومین ایستاده باشند ؟ آیا در این حالت شما میگویید که این آقا امام اینهاست ، میگویی یا نمیگویی ؟ البتّه که نمیگویی . این سخن مسخره است .
باید بررسی کنیم که ما چگونه مأمومین این امامیم ؟ علی شجاع ، ما ترسو ؛ علی کریم ، ما بخیل ؛ علی خوش اخلاق ، ما بداخلاق ؛ علی توانا ، ما ترسو و طمّاع ؛ علی صادق و الی آخر .
معنای امامت چیست ؟ همان طور که گفتیم ، سرّ کمال علی (ع) ایمانش است . راهی است که برای ما هم باز است . این راهی است که علی رفت ، بفرمایید شما هم بروید . علی صد درجهاش را رفت و آن شد ، تو یک درجهاش را برو و یک صدم علی بشو . راه باز است ، برای همه ، باز نیست ؟
ما کمال علی را در ایمانش میدانیم . با ایمان به خدا و ازدیاد این ایمان ، میتوانیم راه علی را برویم . اما ما چه کردهایم ؟ ما که شیعه علی هستیم و باید از او پیروی کنیم . چه کردهایم ؟ بعضی از ما ، نمیگویم همه ، صادقانه پیروی نکردهایم . خب ، حالا که نکردیم چه چیز از دستمان رفته است ؟ عزّت و شرافت و هدایت و نجابتی که باید برای شیعه علی (ع) باشد ، مهجور مانده است .
امام موسی صدر