حجاب
23 خرداد 1394 توسط طیبی
خون ریزی شدیدی داشت , داخل اتاق عمل , دکتر اشاره کرد که
چادرم را در بیاورم تا راحت تر مجروح را جابه جا کنم ؛
مجروح گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده گفت:
” من دارم میرم تا تو چادرت رو در نیاری “ چادرم در مشتش بود که شهید شد……
به یاد مردانی که نه فقط خواهران و مادران خودشان را جز ناموس خودشان می دانستند بلکه تمام دختران این سرزمین را جز لاینفک ناموس خودشان می دانستند و
در این راه …