چهار شمع
26 بهمن 1391 توسط طیبی
چهار شمع به آرامی میسوختند و با یکدیگر زندگی میکردند .
محیط به قدری آرام بود که گفتگوی شمعها شنیده میشد .
اوّلین شمع میگفت : من « دوستی » هستم ؛ امّا هیچکس نمیتواند مرا شعلهور نگاه دارد و من ناگزیر خاموش خواهم شد .
شمع دوستی کم نورتر… بیشتر »